سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
نگرشی بر حدیث
 
 
هرگاه خداوند، بنده ای را دوست بدارد، راستیرا به او الهام می کند. [امام علی علیه السلام] 
»» حدیث و تاریخ

در اولین مطالعات غربی انتشاریافته میان 1850 تا 1875، پرسش‌های اصلی که تحقیقات جدید تا روزگار حاضر را نیز به خود مشغول کرده، پرسش‌هایی قدیمی بودند : کی، چگونه و چرا این نوع خاص از احادیث پدید آمد؟ چگونه انتقال یافتند؟ میزان وثاقت آنها چه اندازه است؟ تا چه اندازه و از چه راهی می‌توان آنها را همچون منبعی در مطالعات تاریخی‌ـ‌انتقادی جدید به کار گرفت؟ چه روش‌هایی ما را قادر می‌سازند احادیث صحیح را از روایات تحریف‌شده و مجعولات متأخر بازشناسیم؟ درست است که این پرسش‌ها به هم مرتبط‌اند، اما به منظور ایضاح بیشتر، در اینجا به طور جداگانه به موضوعات مختلف خواهیم پرداخت.

1ـ2ـ خاستگاه و ارزش تاریخی

تا چه اندازه می‌توان حدیث را به مثابه‌ منبعی تاریخی به‌کار گرفت؟ نظر میور معرّف دیدگاه متداول در میان نخستین حدیث‌پژوهان غربی است : حدیث را جز با احتیاط فراوان و نقادی بسیار دقیق نمی‌توان پذیرفت ؛ ... هیچ خبر مهمی را صرفاً نباید به دلیل وجود یک روایت، اثبات‌شده انگاشت مگر آنکه برخی از دیگر شواهد احتمالی، قیاسی یا جانبی به نفع آن وجود داشته باشد... [مورّخ] باید در برابر جانبداری‌های گمراه کننده‌ [در روایات] موضع سرسختانه‌ای اتخاذ کند... و هرآنچه نشانی از آن جانبداری‌ها دارد، رد کند. آنگاه در آنچه باقی می‌ماند، مطالب فراوان و قابل اعتمادی برای سیره‌نگاری پیامبر خواهد یافت.

 در اواخر قرن نوزدهم این دیدگاه انتقادی و درعین حال خوش‌بینانه، راه را برای شکاکیتی بزرگ‌تر باز کرد. محققانی که عمدتاً به پژوهش در روایات فقهی می‌پرداختند، وثاقت حدیث را به‌گونه‌ی افراطی‌تری زیر سؤال بردند و در نتیجه دیدگاه‌های جدیدی درباب خاستگاه‌ها و سیر تطور حدیث مطرح شد.

 گلدتسیهر نیز در پژوهش جامعی که در سال 1890 با عنوان "سیر تطور حدیث" منتشر کرد، بر این نکته صحّه می‌گذاشت که نقل اخبار درباره‌ پیامبر در دوران حیات وی آغاز شده بود و صحابه بدنه‌ اصلی روایات را فراهم آوردند که نسل‌های بعدی آن را غنا بخشیدند. اما وی در این امر تردید می‌کند که بتوان درباب "بدنه‌ اولیه و اصلی احادیث" داوری قطعی و مطمئنی کرد.

نتیجه‌گیری نهایی گلدتسیهر این بود که حدیث را نمی‌توان چونان منبعی تاریخی در شناخت تاریخ صدر اسلام، یعنی زمان پیامبر و صحابه به کار گرفت. حدیث تنها در شناخت مراحل بعدی گسترش اسلام به کار می‌آید، چراکه بخش اعظم احادیث در این دوره شکل گرفته است. بنابراین، اهداف پژوهش گلدتسیهر به‌کلی متفاوت از دیگر محققان بود که می‌کوشیدند سیره‌ تاریخی پیامبر را بازسازی کنند. او به دنبال روایات صحیح نمی‌گشت، بلکه در جستجوی مجعولات بود. به عبارت کلی‌تر، گلدتسیهر بیشتر به بررسی روایاتی علاقمند بود که مسائل و مشکلات دوران پس از پیامبر را منعکس کند. از نظر او روایات، منابع تاریخی به‌شمار می‌آیند، اما نه برای شناخت دوره‌ای که وانمود می‌کنند به آن دوره متعلق‌اند، بلکه فقط و فقط به کار شناخت زمان‌های متأخری می‌خورند که در آن زمان پدید آمده‌اند.

 گلدتسیهر علل جعل و تحریف حدیث را ــ که میور و دیگران فرضیه و احتمال آن را مطرح کرده بودند ــ با ذکر مثال‌های فراوانی از منابع متعدد تبیین می‌کرد. فی‌المثل وی نشان می‌داد که اختلاف میان حاکمان اموی و عالمان "متقی" سبب تولید روایاتی شد که این دسته از عالمان با آنها دنیای مذهبی خود را می‌ساختند و آن را به پیامبر و خلفای راشدین نسبت می‌دادند. حاکمان اموی در واکنش به این مخالفت‌ها، با همین شیوه به مقابله پرداختند و سیاست‌های خود را به کمک احادیثی مشروعیت بخشیدند که عالمان طرفدارشان به نفع آنها می‌ساختند. از همین جا، احادیثی پدید آمد که خروج علیه حاکمان بنی‌امیه و اصول سلطنتی آنها را تأیید می‌کرد و در مقابل، احادیثی ساخته شد که ضمن پشتیبانی از حکومت بنی‌امیه شورش علیه ایشان را تحریم می‌کرد. سیاست دینی عباسیان، پس از به قدرت رسیدن آن بود که به گسترش مطالعات مذهبی و فقهی، و بالتبع به مطالعه و تولید حدیث تحرک تازه‌ای بخشند. عیناً همچون دوره‌ بنی‌امیه، وابستگی شخصی عالمان به حاکمان در زمان خلفای عباسی سبب پیدایش روایاتی با رنگ و بوی سیاسی شد. در احادیث منسوب به پیامبر و صحابه، حتی تعابیری مرتبط با اختلاف نظرهای مکاتب و علمای اسلامی را می‌توان یافت؛ فی‌المثل اختلافات میان اهل رأی (که آرا و نظرات خود را تعلیم می‌دادند) و اهل حدیث (که روایات را تعلیم می‌دادند)؛ و نیز اختلاف نظر میان مراکز علمی مختلف اسلامی در مسائل فقهی. افراد و گروه‌های مختلف در رقابت‌های فردی و جناحی خود، از حدیث بهره می‌گرفتند که این رقابت‌ها عمدتاً ریشه در نزاع‌های شخصی، وابستگی‌های قبیله‌ای و پیمان‌های منطقه‌ای داشت. افزون بر این، گلدتسیهر نشان می‌دهد این اختلافات فی‌نفسه و به‌تنهایی سبب ظهور احادیث ساختگی نبوده‌اند؛ قصه‌های شگفت و پُرشور را اغلب از آن رو از زبان پیامبر و صحابه نقل می‌کردند که نکته‌ای اخلاقی را بیان کنند یا به حکمت‌های آموزنده و اخلاقی حجیت و اعتبار دهند.

 نوشته‌های گلدتسیهر درباب حدیث، تأثیر بسیاری بر اسلام‌شناسی غربیان گذارد و آنان همواره به دیده‌ اعجاب و تحسین فراوان بدان نگریسته‌اند. با این همه، محققان بعدی تفسیرهای متفاوتی از نتایج کار وی به دست داده‌اند. برخی پنداشته‌اند وی دیدگاه آنان مبنی بر عدم اصالت و وثاقت مجموعه احادیث متداول در قرن سوم هجری را تأیید می‌کند. اما همینان در ادامه‌ کار خود می‌پنداشتند که در اصل احادیث صحیح یا روایاتی با ریشه‌ تاریخی صحیح وجود داشته که کشف این دسته از روایات وظیفه‌ دانشمندان تاریخ است. دیگران موضعی افراطی‌تر برگرفتند و از مطالعات گلدتسیهر این مبنای روش‌شناختی را استنتاج کردند که حدیث را به‌طور کلی باید ساختگی دانست، بدین معنا که حدیث دقیقاً به همان مرجعی که بدان منتسب است، بازنمی‌گردد.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عرفان حائری ( یکشنبه 85/4/25 :: ساعت 4:59 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حدیث و تاریخ
 

>> بازدید امروز: 0
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 3453
» درباره من «

نگرشی بر حدیث

» آرشیو مطالب «
شیخ مفید

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «

» صفحات اختصاصی «

» وضعیت من در یاهو «
یــــاهـو
» طراح قالب «